سیدپرهام صفویسیدپرهام صفوی، تا این لحظه: 11 سال و 6 روز سن داره

خاطرات سيد پرهام صفوي

تولدت مبارک عزیزم

1392/10/15 0:24
نویسنده : مامان و بابا
127 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامان و بابا تاریخ تولدت 92/02/24 ساعت 10/35 دقیقه صبح بود.دکتری که به شما کمک کرد به دنیای قشنگ مامان و بابا  بیایي خانم دکتر بهناز شرف الدین بودکه خاله جون شراره معرفیش کرد.وقتی ازاتاق عمل بیرون اومدیم بابا جون و خاله جون پریسا منتظرمون بودن.من شمارو ندیده بودم اول بابا جون شما رودیده بود وبا نگاه همیشه مهربونش ولبخندی که همیشه توی چهره شه بایه دسته گل وجعبه شیرینی اومد پیشم وبعد ازیک ربع شما روآوردن پیش من...وای که مثل یه نخود کوچولو بودی البته وزنت 3/570 بود.

پسر گلم یه خدمه مرد بمن گفت با آسانسور بیا پایین نزدیک اتاق زایمان مامان. و کمی منتظر موندم تا شما و مامانتو ببینم و وقتی برای اولین بار دیدمت خیلی سرخ شده بودی و گریه میکردی و خیلی زود اروم شدی.بعد از دیدنت بردنت به اتاق نوزادان و بعد نیم ساعت مامانتم اوردن تو اتاق مراقبت مادران و من و خاله پریسا خانم اومدیم پیش مامانت و بهشون تبریک گفتیم.بعد اون شما پسر خوشگل که دیگه سرخیش کمتر شده بود واسه شیر خوردن اوردن تو اتاق.بعدش بقیه فامیلها اومدن به دیدنت خاله پرستو ، دایی پدرام، عمه سیما، شوهر عمه کوروش، امیررضاجون،پارساجون،مریم جون کسانی بودن که وقت کردن و تونستن بیان بیمارستان گلسار ببیننت. پارمیدا و فاطیما جون هم بخاطر قانون بیمارستان تا بیرون بیمارستان اومدن.

خلاصه با تولدت خیلی خوشحال بودیم و شدیم.خیلی خوردنی بودی پسرگلم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله پریسا
21 آذر 92 21:26
خاله به قربون اون لپهای خوردنی وسرخش ... خاله فدای اون پاهای کوچولو و نازش ... خاله فدای او چشمای نازنینش ... خاله فدای نازو اداش ... دلم برات تنگ شده خاله جون. سلام خاله جون. چقدر شما مهربونی و منو لوس میکنی بابا و مامانم هم همین اندازه پسرای گلت رو لوس میکنن خاله جون؟ بیصبرانه منتظر دیدارتیم خاله جون. البته هر سه نفرمون
خاله پریسا
21 آذر 92 21:30
دل ما براتون تنگ شده!!!!!!!!!!!!!!!!!! ممنون دل ماهم براتون تنگ شده
خاله پریسا
21 آذر 92 21:46
خیلی زیبا بود. عکسهای بیشتری بذارین چشم. حتما
خاله پریسا
27 آذر 92 0:59
راستی چه روزهای قشنگی بود... دلم می خواهد باز از آن انتظارهای شیرین برای دیدن عزیز دل عزیزم را ... در کنا شما حتما روزهای قشنگی سپری خواهد شد خاله و...